فرزندان و بی اهمیتی به نماز و تکالیف دینی

فرزندان و بی اهمیتی به نماز و تکالیف دینی

پرسش

با فرزندانی که نسبت به نماز و تکالیف دینی بی اهمیت هستند چگونه رفتار کنیم؟

پاسخ

کسی که می‌خواهد دیگری را تربیت کند، باید در عمل، به آنچه می‌گوید پای بند باشد. پدر و مادری که به تربیت فرزند خود علاقه‌مندند، باید خود، دارای فضایل اخلاقی باشند و همواره رفتار صحیح را رعایت کنند تا فرزندانشان با آسودگی خاطر، در عمل از آنها الگو گیرند.

[والدین باید حقوق فرزندان را بشناسند تا بتوانند در تربیت آنان موفق باشند.]

حضرت امام علی بن الحسین (علیه‌السلام) در مورد حق فرزند فرموده است:

«و امّا حقُّ ولدکَ ... اَنَّکَ مسئولٌ عمّا وَلیته من حُسْن الادب و الدلالة علی ربّه و المعونة له علی طاعته فیک وفی نفسه فَمُثابٌ علی ذلکَ و مُعاقبٌ، فَاعْمَلْ فی امْرِهِ عَلی المتزین بِحُسْنِ اثره علیه فی عاجل الدُّنْیا، المعذّر الی ربّه فیما بَینَکَ و بینه بِحُسْنِ القیامِ علیه وَ الاَْخْذله منه.» [1]

«حق فرزند این است که بدانی او جزئی از وجود تو و در دنیا با هر خیر و شری که دارد به تو منسوب است، و تو در حسن تربیت، راهنمایی به خدا، کمک به او در اطاعت از تو و ایجاد روحیه فرمان پذیری مسئولی و در این زمینه پاداش یا کیفر داری؛ پس با وی چنان رفتار کن که در دنیا آثار نیک تربیتت مایه سرافرازی و زینت تو باشد و در آخرت به سبب انجام ‌وظیفه در پیشگاه الهی معذور باشی.»

{از دیدگاه اسلام، رشد انسان پس از تولد در چند مرحله متوالی صورت می‌گیرد. از پیامبر در این زمینه روایت شده «فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال مطیع و بنده و هفت سال وزیر است اگر تا 21 سالگی خوی و خصلت‌هایش را پسندیدی که خوب است، وگرنه او را به حال خویش رها کن؛ زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری».[2]

پیامبر اکرم(ص) دوره نونهالی را سن آقایی کودک می‌داند و پدر و مادر را موظف به رفع نیازهای مادی و روانی کودک می‌سازد و بر ایشان تکالیفی مقرر می‌کند. تربیت کودک در دوره سیادت، از مواردی است که اسلام توجه و تأکید ویژه‌ای بدان دارد. محبت، یکی از نیازهای اساسی کودک و از مؤثرترین عوامل در تربیت روحی و روانی کودک است. از پیامبر نقل می‌کنند: «نگاه محبت‌آمیز پدر به‌صورت فرزند، عبادت است».[3]

روش پیامبر در خانواده‌اش این بود که هر روز صبح دست محبت به سر فرزندان خود می‌کشید و حسن و حسین(ع) را می‌بوسید. یکی دیگر از آموزه‌های تربیتی پیامبر در مورد کودکان، توصیه به تربیت نیکو و احترام گزاردن به آنهاست. از پیامبر نقل شده:«هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیکو و ارثی با ارزش تر از ادب، به فرزند خود نداده است». [4]

پیامبر همواره بر تربیت و هدایت درست افراد تأکید می‌ورزید. از این رهگذر، همواره بر تربیت درست کودک در محیط خانواده، ایجاد کانون پرمحبت در خانه و مهرورزی به کودکان سفارش می‌کرد. از آن جا که افراط و تفریط در محبت، موجب بروز ناهنجاری‌های رفتاری در کودکان می‌شود، پیامبر برای تعادل بخشی به برخورد عاطفی با کودکان توصیه‌هایی دارد. در توصیه‌های تربیتی پیامبر خدا(ص) تشویق و تنبیه همواره در کنار هم مطرح می‌شود و ایشان می‌فرماید: «کودک را به طغیان و سرکشی وادار نکنید، به او دروغ نگویید و رفتار نابخردانه درباره او به کار نبرید و بدی‌هایش را عفو کنید.[5] به توصیه پیامبر: «هر کس کودکی دارد، باید با او کودکانه رفتار کند».[6] ایشان همچنین درباره آموزش قواعد اخلاقی به کودکان می‌فرماید: «وقتی فرزندانتان به هفت‌سالگی رسیدند، به آنها نماز بیاموزید و چون ده‌ساله شدند، آنها را بر ترک نماز تنبیه کنید و بسترهایشان را از هم جدا کنید.[7] آموزه‌ها و توصیه‌های تربیتی پیامبر و سیره عملی ایشان در برخورد جوانان، در جهت تشویق ایشان به علم‌آموزی، فراگیری حِرَف و فنون و روی آوردن به عبادت پروردگار و پرهیز از هواهای نفسانی است.

پیامبر توصیه می‌کند: «با نوجوانان خود به اقتضای سن ایشان مشورت کنید و به آنها حق اظهارنظر بدهید».[8] }[9]

بنابراین برای تربیت بهتر فرزندان، بهترین شیوه، رفتار عملی والدین است. و همچنین جنبه‌ی علمی در زمینه دینی نیز از اهمیت بالائی برخوردار است تا در مقابل چراهایی که از سوی فرزندان در مورد احکام و مسائل دین مطرح می‌شود بتوانند پاسخگو باشند. و نیز از آثار و برکاتی که در پیروی از دستورات حق محقق می‌شود فرزندان را آگاهی داده.تا ایشان را به عبادات ترغیبت نمایند.

منبع: پگاه حوزه


  1. تحف العقول، ابن شعبة الحرانی، ص 189
  2. بحارالانوار، ج 104، ص 95
  3. الفروع الکافی، ج 6، ص 49، ترجمه: طباطبایی
  4. میزان الحکمة، ج 14، صص 7105 و 7083
  5. الفروع من الکافی، ج 6، صص 47 و 50
  6. میزان الحکمة، ج 14، صص 7105 و 7083
  7. الفروع من الکافی، ج 6، صص 47 و 50
  8. میزان الحکمة، ج 14، صص 7105 و 7083
  9. طوبی: پاییز 1387، شماره 30، بوستان بالندگی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

اين نوشتار با روش توصيفي-تحليلي به جايگاه انسان كامل در نظام هستي ا ز منظر عارفان مسلمان پرداخته است. از منظر آنان انسان كامل، خليفه حق‌تعالي، قطب عالم امكان و واسطه دريافت فيض از حق‌تعالي است. به عقيده بسياري از عرفا، انسان كامل به منزله روح عالم هستي مي‌ماند؛ همان‌گونه که روح امور بدن را تدبير مي‌كند، انسان كامل هم امور عالم را تدبير مي‌نمايد؛ گرچه به لحاظ بشري خود وي توجه نداشته باشد. هرگاه انسان كامل از عالم دنيا به عالم آخرت منتقل شود، خزائن الهي نيز به آن عالم منتقل خواهند شد، بساط عالم ماده جمع خواهد شد و رستاخيز قيام خواهد كرد. اين باور اهل تصوف، با عقايد شيعي، بسيار هماهنگ است؛ زيرا روايات شيعي نيز در اين معنا، صراحت دارد كه هرگاه حجت خدا از روي زمين ارتحال يابد، زمين متلاشي خواهد شد؛ ويژگي‌هاي كه از زبان اهل تصوف براي اهليبت بيان شده است، حاكي از اين مطلب است كه از منظر آنان انسان كامل، منطبق بر اهلبيت (ع) مي‌شود.
حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي، حقيقتي است كه از هر قيدي رها است؛ از اين حقيقت به غيب الغيوب و هويت مطلقه و وجود من حيث هو هو، نيز تعبير كرده‌اند. اين حقيقت در مرتبه اطلاق هيچ حكمي را نمي‌پذيرد، به همه موجودات نسبت يكسان دارد؛ اما از لازمه آن، علم به ذات و شعور به كمال ذاتي و اسمائي است. علم به ذات موجب، افتادن بي‌تعين در دام تعين مي‌شود.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...

پر بازدیدترین ها

عرفان اشو

عرفان اشو

انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد...
بررسي انديشه‌هاي جنبش‌هاي نوپديد در ايران

بررسي انديشه‌هاي جنبش‌هاي نوپديد در ايران

هدف اين مقاله، بررسي علل گرايش به عرفان‌هاي نوظهور و بررسي مهم‌ترين دلايل و بسترهاي اصلي گرايش به اين فرقه‌ها در كشور ايران است...
رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
Powered by TayaCMS