توصیه امام خمینی(ره) برای مواظبت از وقت نماز

توصیه امام خمینی(ره) برای مواظبت از وقت نماز

ای عزیز، تو نیز به قدر میسور و مقدار مقدور، این وقت مناجات را غنیمت شمار و به آداب قلبیّة آن قیام کن و به قلب خود بفهمان که مایة حیات ابدی اخروی و سرچشمة فضائل نفسانیّه و رأس المال کرامات غیر متناهیه، به مراودت و مؤانست با حق است و مناجات با او؛ خصوصاً نماز که معجون روحانی ساخته‌شدة با دست جمال و جلال حق است و از جمیع عبادات جامعتر و کاملتر است. پس، از اوقات آن حتّی الامکان محافظت کن و اوقات فضیلت آن را انتخاب کن که در آن نورانیّتی است که در دیگر اوقات نیست. و اشتغالات قلبیّة خود را در آن اوقات کم کن بلکه قطع کن و این حاصل شود به اینکه اوقات خود را موظّف و معیّن کنی و برای نماز، که متکفّل حیات ابدی تو است، وقتی خاصّ تعیین کنی که در آن وقت کارهای دیگری نداشته باشی و قلب را تعلّقاتی نباشد و نماز را با امور دیگر مزاحم قرار مده تا بتوانی قلب را راحت و حاضر کنی.

اکنون احادیث وارده در احوال معصومین(ع) را به قدر اقتضا ذکر می‌کنم تا آنکه به تدّبر در حالات آن بزرگواران بلکه تنّبهی حاصل آید و شاید عظمت موقف و اهمّیت و خطر مقام را قلب اداراک کند و از خواب غفلت برخیزد.

از بعضی از زن‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که رسول خدا(ص) با ما صحبت می‌کرد و ما [نیز] با  او صحبت می‌کردیم. چون وقت نماز حاضر می‌شد، گویی او ما را نمی‌شناخت و ما او را نمی‌شناختیم، برای اشتغالی که به خدا پیدا می‌کرد از هر چیز.[1] و از حضرت امیر صلوات الله علیه روایت شده که چون وقت نماز می‌شد، به خود می‌پیچید و متزلزل می‌شد. وقتی عرض کردند به آن حضرت که این چه حالی است تو را یا امیرالمؤمنین، می‌فرمود: «آمد وقت امانتی که خدای تعالی عرضه داشت آن را بر آسمانها و زمینها و ابا کردند از حمل آن و ترسیدند از آن.»[2] و سیّد بن طاوس [قدّس سرّه] در فلاح السّائل نقل فرموده که حضرت امام‌حسین(ع) وقتی وضو می‌گرفت رنگش تغییر می‌کرد و مفاصلش می‌لرزید.

وقتی سببش را از آن حضرت پرسیدند فرمود: «سزاوار است برای کسی که وقوف کرد بین دو دست صاحب عرض این که رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.»[3] و از حضرت امام‌حسن(ع) همین طور منقول است.[4] و از حضرت امام‌سجاد(ع) روایت شده که وقتی وقت وضو می‌شد، رنگش زرد می‌شد. گفته شد این چه حالی است که عارض شما می‌شود وقت وضو، می‌فرمود: «نمی‌دانید بین دو دست کی ایستاده‌ام؟.»[5]

ما نیز اگر قدری تفکّر کنیم و به قلب محجوب مهجور خود بفهمانیم که اوقات صلوات اوقات حضور در بارگاه قدس حضرت ذی الجلال است، اوقاتی است که حق‌تعالی که مالک الملوک و عظیم مطلق است بندة ضعیف ناچیز را به مناجات خود دعوت فرموده و دار الکرامة خود اذن دخول داده تا فوز به سعادت‌های ابدی و سرور و بهجتهای دائمی پیدا کند. از دخول وقت صلوة به مقدار معرفت خود بهجت و سرور داشتیم.

پی‌نوشت‌ها

[1]. مستدرک الوسائل، کتاب الصلوة، ابواب افعال الصلوة، باب 2، حدیث 17.

[2]. همان، حدیث 5 و 14.

[3]. سید بن طاووس (ره) در فلاح السائل به نقل از کتاب اللؤلؤیّات در احوالات امام حسن بن علی، علیهما السلام، آورده است.

[4]. بحار الانوار، ج 77، ص 346، «کتاب الطهارة»، «ابواب الوضوء»، باب 34، حدیث 34، از فلاح السائل.

[5]. مستدرک الوسائل، «کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، بابا2، حدیث 35.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

اين نوشتار با روش توصيفي-تحليلي به جايگاه انسان كامل در نظام هستي ا ز منظر عارفان مسلمان پرداخته است. از منظر آنان انسان كامل، خليفه حق‌تعالي، قطب عالم امكان و واسطه دريافت فيض از حق‌تعالي است. به عقيده بسياري از عرفا، انسان كامل به منزله روح عالم هستي مي‌ماند؛ همان‌گونه که روح امور بدن را تدبير مي‌كند، انسان كامل هم امور عالم را تدبير مي‌نمايد؛ گرچه به لحاظ بشري خود وي توجه نداشته باشد. هرگاه انسان كامل از عالم دنيا به عالم آخرت منتقل شود، خزائن الهي نيز به آن عالم منتقل خواهند شد، بساط عالم ماده جمع خواهد شد و رستاخيز قيام خواهد كرد. اين باور اهل تصوف، با عقايد شيعي، بسيار هماهنگ است؛ زيرا روايات شيعي نيز در اين معنا، صراحت دارد كه هرگاه حجت خدا از روي زمين ارتحال يابد، زمين متلاشي خواهد شد؛ ويژگي‌هاي كه از زبان اهل تصوف براي اهليبت بيان شده است، حاكي از اين مطلب است كه از منظر آنان انسان كامل، منطبق بر اهلبيت (ع) مي‌شود.
حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي، حقيقتي است كه از هر قيدي رها است؛ از اين حقيقت به غيب الغيوب و هويت مطلقه و وجود من حيث هو هو، نيز تعبير كرده‌اند. اين حقيقت در مرتبه اطلاق هيچ حكمي را نمي‌پذيرد، به همه موجودات نسبت يكسان دارد؛ اما از لازمه آن، علم به ذات و شعور به كمال ذاتي و اسمائي است. علم به ذات موجب، افتادن بي‌تعين در دام تعين مي‌شود.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...

پر بازدیدترین ها

عرفان اشو

عرفان اشو

بررسي انديشه‌هاي جنبش‌هاي نوپديد در ايران

بررسي انديشه‌هاي جنبش‌هاي نوپديد در ايران

هدف اين مقاله، بررسي علل گرايش به عرفان‌هاي نوظهور و بررسي مهم‌ترين دلايل و بسترهاي اصلي گرايش به اين فرقه‌ها در كشور ايران است...
انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد...
رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
Powered by TayaCMS